کتاب الکترونیکی «نقدی قویم بر تفسیر تسنیم» نوشته? حسن یوسف‌زاده گیلانی در نشر میراث ماندگار چاپ شده است. تفسیر تسنیم در ظل و ذیل تفسیر المیزان پا به میدان گذاشت و به شرح و بسط آن پرداخت و به‌شدت از آن تأثیر پذیرفت - البته فضل تقدم و تقدم فضل المیزان بر کسی پوشیده نیست - و بی‌تردید این تأثیرپذیری، در مواردی فراوان منشأ اشتباه آمده است. یعنی تفسیر تسنیم اشتباهات تفسیر المیزان را تکرار کرده است که در کتاب پیش رو به‌تفصیل به آن پرداخته‌اند.

 درباره کتاب نقدی قویم بر تفسیر تسنیم
علت فربهی تفسیر تسنیم: از منظر نگارنده، پنج علت عمده، موجب حجیم گشتن و فربه نمودن تفسیر تسنیم شده است که عبارت‌اند از:

علت یکم. تکرار مکررات. علت دوم. توضیح واضحات. علت سوم. اطناب و تطویل. علت چهارم. حشوو و زواید. علت پنجم. ذکر مطالبی غیر مرتبط با تفسیر

بخشی از کتاب نقدی قویم بر تفسیر تسنیم
لازم است برای چندمین بار به این دو مطلب توجه عمیق شود: یکی آن که سنت اعم از قطعی و غیرقطعی برای همیشه و نسبت به همه‌ آیات مرجع تعلیم و تبیین و شرح خواهد بود؛ لیکن مرجعیت تعبدی خصوص سنّت غیرقطعی بعد از روشن بودن محتوای همه‌ قرآن صورت می‌پذیرد. دیگری آن که هرگز قرآن بدون سنّت اعم از قطعتی و غیرقطعی حجتت نیست [!!!!!] و حجیّت قرآن بدون سنت قطعی یا غیرقطعی تفکیک آشکار بین دو همتای افتراق ناپذیراست [!!!!]. غرض آن که دلیل لزوم عرض سنّت بر قرآن احتمال جعل و تحریف است و این امور در سنّت قطعی راه ندارد، پس در سراسر این نوشتار باید بین سنت قطعی و سنت غیرقطعی فرق گذاشت؛ چنانکه روایات عَرْض سنّت بر قرآن، خواه در حال تعارض روایات با یکدیگر و خواهد در حالت عدم تعارض مخصوص به سنّت غیرقطعی است؛ زیرا سنت قطعتی به‌مثابه‌ی قرآن، معروض علیه است، نه معروض. از مباحث گذشته معلوم شد که محور اعتبار سنّت و مدار عرضه‌ آن بر قرآن کجاست و اعتبار سنّت در قبال قرآن کریم چگونه است ...
در مبحث همتایی قرآن و عترت نه قرآن و حدیث دو مطلب وجود دارد: یکی ثَقَل اکبر بودن قرآن نسبت به عترت و دیگری همسانی آن دو با هم؛ چنان که روایات وارد در این باره دو طایفه است: لِسانِ یکی از آن دو طایفه این است: اَحدهما اَکبر و لِستانِ طایفه‌ دیگر این است که رسول اکرم دو سبّابه از دو دست خود را کنار هم قرار داد و فرمود: «اِنّی قد ترکت فیکم اَمرین ... کهاتین»، و سبّابه و وسطی را کنار هم قرار داد و فرمود: نمی‌گویم مانند این دو: «لا اَقول کهاتَیْن»

******

سخن نگارنده:

1. نفس نگاشتن نقد بر کتاب‌های مهم بسیار با ارزش است و سبب تولید و رشد دانش می‌شود. بسیار به جاست اگر برخی مفسران به جای نگاشتن یک دوره تفسیر جدید به نقد تفاسیر مشهور اقدام کنند که وقت خواننده کم‌تر گرفته شود و بیشتر دیده شود. بنابراین برای نویسنده محترم این کتاب آرزوی موفقیت می‌کنم ، هرچند این تأیید به معنای تأیید محتوای کتاب نیست.

2. من هنوز این کتاب را ندیده‌ام و از محتوای آن اطلاعی ندارم. البته با برخی اشکالات تسنیم آشنا هستم و برخی از موارد حجیم شدن را تأیید می‌کنم، هرچند نکات تازه و دقت‌های و ظرافت‌ها در این تفسیر کم نیست. مدت‌هاست در نگارش تفسیر زیبایی‌شناختی مقید به رجوع به این تفسیر هستم هرچند با رأی آن مخالف باشم و یا آن را کافی ندانم و این تقید نشان دهنده این است که از نظر این بنده این تفسیر از جایگاه ممتازی برخوردار است.